رد پای بارون...
...به نام خدایی که در این نزدیکیست
ديگر صدايم دلت را نمي برد بانو لبخند تو تنها دلیل شادی این لحظه هاییست.... که من ... از روزگار ناامیدم! بخند... من همیشه همینم که تو نمیخواهی.. نه من تغییر میکنم نه تو... اما من همیشه عاشقانه دوستت دارم! این راز را هم به کسی نگو.. از فردا همین میشوم که میخواهی همیشه شب ها وقت من وتوست! تو سرت خلوت تر ومن دلم... بین من وتو فاصله ای نیست! توهم مرا گرفته انگار....! من کجا و عرش کبریایی تو کجا... از فردا... قول میدهم....! دلگیرم و بارونی غمگینم و زندونی آشفته دلم بانو... بانو.... تو که میدونی... ای گم شده تقویم از دلهره سرشارم این فصل شکفتن نیست وقتی تو رو کم دارم از غربت بین ما انگار نمیترسی... دلواپسم از دوری میدونی ومیپرسی من کوه ترین بودم تقدیر تو آبم کرد اندوه منو بشناس بانو....به خودت برگرد تکرار یه کابوسه هر لحظه و هر روزم... با حسرت تنهایی...میسازم ومیسوزم از همهمه میترسم میترسم از این مردم میترسم ازاین کابوس از این غم شاعر کش شاید که تو حق داری... من کوچه بن بستم.... بی پرده بگم بانو... از دست خودم خستم....! دلتنگ تو میمونم بانو... به سلامت... خوش...! *علی ضیا*
انگار حرفهايم برايت تكراري شده اما ياد تو ميانه ي اين همه غم و يورش برايم پرچم صلح است
به تو و دنيايت فكر ميكنم به همه ي انهايي كه دوستت دارند و همه ب انهاي كه مرا...
به خودم كه تكراري شده ام
حالم خوب نيست مثل هميشه
دوستت دارم بيشتر از هميشه
و
دلتنگم براي تكرار شدن يك ديدار
اري من ادم بسيار تكراري شده ام
اما بانو اين نفس كه از سينه بيرون مي ايد از سر تكرار است
هر روز ميگويم ديگر برايت نمي نويسم
پيام نميدهم
دلتنگت نميشوم
بانو ميداني روزي چند بار شماره ات را از گوشيم پاك ميكنم؟
Design By : RoozGozar.com |